خاندان وی به خاندان هنر معروف است به این دلیل که بنیانگذاری و تکوین ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی را منسوب به آنان میدانند. از دوران صفویه تا آمدن وی به دربار، از دورههای سیاه موسیقی سنتی ایرانی به حساب میآید، به این دلیل که در این مدت کار علمی بر روی موسیقی انجام نشدهاست. آقا علی اکبر پس از چند صد سال بر روی موسیقی سنتی کار تئوری انجام داد. وی در هر دو زمینهٔ آهنگسازی و نوازندگی سرآمد بود. عارف قزوینی در دیوان خود به او اشاره کرده و مینویسد آقا علیاکبر بیاندازه مورد تشویق و محبت شاه بوده به طوری که اغلب وقت را در مصاحبت شاه گذرانیده و او را از نغمات عالی و بینظیرِ ساختهٔ خود، سرمست نگاه میداشتهاست. از عجایب اینکه درجه و میزان هنر استاد به حدی بود که کسی را یارای مخالفت یا جرأت حسادت با او نبوده و اخلاقاً هم طوری با اطرافیان شاه میزیسته که محبوب همه واقع و مورد توجه عموم قرار گرفته بود. وی به قدری مورد توجه شاه بود که در سال ۱۸۵۶ برابر با ۱۲۷۳ هجری قمری، پرترهای از وی رسم شد که به گفته خالقی در آن زمان وی باید ۴۰ یا ۴۵ ساله میبوده باشد.
آقا حسینقلی و میرزا عبدالله هر دو از نوازندگان به نام تار، پسران او بودند که سنت او را زنده نگه داشته و به شاگردانِ خود منتقل کردند و خود این شاگردان نیز موسیقیدانان و نوازندگانِ موسیقی سنتی نسل امروز را تربیت کردند. وی همچنین پدربزرگ علی اکبر شهنازینوازنده سرشناس تار است. از وی در موزه مفاخر استان مرکزی یاد شدهاست. همچنین در سفر نامه پولاک و در کتاب سه سال در ایران دوبینو از او به عنوان بهترین نوازندهٔ تار یاد شدهاست. نقل شدهاست که پس از نماز شب یکی از سورههای قرآن را مینواخته که شنوندگان تشخیص دادهاند سوره یس بودهاست. بنابر گفتهٔ نوهاش احمد عبادی، آقا علیاکبر زاده فراهان اراک است ولی در مورد زندگی وی پیش از آمدن به تهران اطلاعی در دست نیست. همچنین روشن نیست که وی موسیقی را از کجا فرا گرفتهاست.
زندگی شخصی
وی صاحب سه پسر بود. پس از مرگ زودهنگام او، برادرزادهاش آقا غلامحسین جانشین او در دربار شد و با همسر وی ازدواج کرد و به پسران او نواختن آموخت. آقا حسینقلی و میرزا عبدالله در زمان فوت او کودک بودند و موسیقی را نزد آقا غلامحسین فرا گرفتند.