میرزا عبدالله، دومین فرزند آقا علیاکبر فراهانی (بعد از میرزا حسن) بود و در سال ۱۲۲۲(۱۲۶۱ قمری) در تهران زاده شد. وی نخستین آموزشهای خود را نزد برادر بزرگترش میرزا حسن گذراند و پس از آن نزد پسر عمو و ناپدریش آقا غلامحسین آموزشهای خود را تکمیل کرد و به برادر کوچکتر خود آقا حسینقلی هم آموخت.
وی با تجدید نظر در دستگاههای دوازدهگانه موسیقی ملی ایران و ادغام بعضی از آنها با هم، هفت دستگاه کامل و مجزا پدید آورد[۱] که این هفت دستگاه توسط سه تن از شاگردانش به نامهای میرزا نصیر، فرصت شیرازی و مهدیقلی هدایت طی هفت سال نتنویسی شد.
میرزا عبدالله در تهران در محله امامزاده یحیی کلاس درسی ترتیب داد که جوانان و متجددین دورش جمع شدند؛ ولی بر اثر تحریکات، مخالفان به خانهاش ریختند و با شکستن وسایل تعلیم بساط درسش را تعطیل کردند. با این حال تا دم مرگ دست از تعلیم نکشید و دربستر بیماری با سهتار قطعاتی بهعنوان یادگار به شاگردان برجسته خود تعلیم میداد.
ابتکار ساختن برخی قطعات ضربی از اوست که در قطعات مجلسی توام با آواز پس از اجرای چند گوشه، برای تنوع قطعه ضربی مینواخت. مضراب ریز و تک مضرابها در ساز او در تعادل و جملات موسیقی او منظم است و در همراهی با آواز پس از خاتمه یک بیت توسط خواننده او خود گوشه جدیدی را شروع کردهاست وخواننده را هدایت میکند. در حفظ وزن قطعه دقیق بوده و غالباً نوازندگی خود را با قطعه تند رنگ مانندی پایان میداد. رنگهای او متنوع است و با آنکه آثار ضبط شده از او مربوط به حدود ۶۵ سالگی بوده ولی پنجهٔ او روان و قطعات را راحت اجرا کردهاست.
میرزا عبدالله، در نواختن تار هم استاد بود، ولی شهرت وی بیشتر در نواختن سهتار است. او چهار فرزند به نامهان مولود، ملوک، جواد واحمد داشت که همه آنها با موسیقی مانوس بودند. وی در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی درتهران و در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
داستان نوشتن ردیف میرزا عبدالله
زنده یاد روحالله خالقی در جلد دوم از کتاب خود به نام «سرگذشت موسیقی ایران» داستان نوشتن ردیف میرزا عبدالله را چنین نقل میکند که کلنل علینقی وزیری که با ابراهیم آژنگ رئیس یکی از دستجات موزیک آشنایی داشته موضوع به نت در آوردن ردیف میرزا عبدالله را با وی در میان میگذارد. ابراهیم خان هم که علاقه داشته ردیف یکی از استادان معاصر خود را بنویسد استقبال کرده و قرار میشود که به اتفاق، نزد میرزا عبدالله بروند. وزیری میگوید: " همراه ابراهیم خان به خانه میرزا عبدالله رفته و خدمت استاد رسیدیم. من مقصود خود را اظهار داشتم و یکی از دوستان استاد که مرد سالخوردهای بود شگفت زده شد و پرسید مگر چنین کاری ممکن است؟ میرزا عبدالله با نهایت مهربانی خوشحال شد اما نسبت به اصل موضوع شک داشت که شاید این کار مقدور نباشد! من گفتم امتحان فرمایید. استاد پذیرفت تار را برداشت و شروع به نواختن شور بالا دسته کرد. من هم شروع به نوشتن کردم تا در حدود یک صفحه شد. من از استاد درخواست کردم اگر اجازه بفرمایند هفتهای یکی دو مرتبه این کار را ادامه بدهیم. ایشان قبول کرد اما گفت حالا معلوم نیست چیزی که شما نوشتهاید همان باشد که من زدهام. من هم تار را برداشتم و نوشتههای خود را دقیقاً نواختم و چون با تار آشنا بودم مضرابها را هم نوشته بودم و حتی چپ و راستها را هم همانطور که استاد زده بود نواختم. وقتی نواختن صفحه تمام شد استاد و بیان الممالک که آنجا حضور داشت تحسین کردند و مقرر شد این کار ادامه یابد. بعلاوه استاد از من پرسید که غرض شما از نوشتن ردیف چیست؟ عرض کردم منظور اینست که آثار شما حفظ شود و اگر شرایط فراهم بود بنام خود شما چاپ شده و دیگران استفاده کنند. میرزا عبدالله از آنجا که مرد پاکسرشت و بی حسادتی بود پذیرفت در حالی که میدانستم اساتید دیگر این رویه را ندارند. در نهایت این کار تقریباً هجده ماه طول کشید و من همه ردیف هفت دستگاه میرزا عبدالله را بدین شکل نوشتم.
آثار
میرزا عبدالله تنها در سال ۱۲۸۴ شمسی صفحاتی را با همکاری کمپانی گرامافون ضبط میکند که تنها آثار شنیداری از وی میباشد که باقیمانده است که در ابتدا در مجموعهای به نام گنج سوخته به کوشش فرهنگ رجایی و بعدها به صورت تکمیل شده در مجموعهای به نام گلبانگ سربلندی به کوشش بهمن کاظمی، وهرز پوراحمد و مهدی فراهانی منتشر شد.