حسام السلطنه مراد در سال ۱۲۶۰ هجری شمسی در تهران متولد شد. مادرش ابتهاجالسلطنه در تار شاگرد خواهر آقا حسینقلی بود. حسامالسلطنه به موسیقی علاقهمند شد و ساز ویلن را در باغ ییلاقی پدرش در کاشانک از اعظمالسلطان فرا گرفت. تدریجاً با موسیقی بیشتر آشنا شد و با سازهای پیانو، سهتار و عود آشنایی پیدا کرد. وی سپس با اهالی موسیقی آشنایی یافت و ارتباط نزدیکی با عارف قزوینی،درویشخان، ملکالشعرا بهار، سیدحسین طاهرزاده و میرزا غلامرضا شیرازی، نوازنده تار پیدا کرد. او تصانیف زیبایی در دوران مشروطه ساخت که دارای مضامین سیاسی، اجتماعی و انتقادی بودند.
وی در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در سن ۸۰ سالگی بدرود حیات گفت.
موسیقی حسامالسلطنه
حسام السلطنه با همکاری محمدتقی بهار تصانیف بسیار زیبایی در دوران مشروطه ساخت.
تصنیف سال قحطی -آواز دشتی
حسام السلطنه در سال ۱۲۹۶ که به سال قحطی معروف شده بود تصنیفی در آواز دشتی ساخت. در آن روزها شایع شده بود که احمد شاه قاجار با احتکار گندم موجب قحطی و گرانی نان شدهاست. این سخنان به گوش بهار هم رسیده بود و او تحت تاثیر این شایعات شعر تندی خطاب به شاه سرود و بر روی تصنیف حسام السلطنه گذاشت. شعر تصنیف اینگونه بود: بند اول:
ای شهنشه، شهنشه ز ما با خبر باش
با فقیران، ضعیفان از این خوب تر باش
کشوری سر به سر بری به بی نانی
دختران وطن به چنگ نصرانی
آفت گوسفندانی
قحطی و پریشانی
شها، جهان سرورا، مپرسی چرا
تو از حالِ کشورِ دارا
که گر این کسور به خواری رفت
چه میشود مارا
کجا ایران به آسانی رود از دست ایرانی
که این تاریخ نورانی گرفته دنیا را
بیا این نادرشه ثانی
برون کن اعدا را
بند دوم:
ای پریرو، پریرو به یاران نظر کن
از رقیبان، ضعیفان، خدا را حذر کن
گر کنی قصد جان به تیغ ابرو کن
ور کنی عزم دل به چشم جادو کن
یا به تاب گیسو کن
یا به خال هندو کن
بُتا، به کشور ری، مکش جام می
که لذت نمیدهد باده
که از بدخواهان، به جان خلق
شراره افتاده
کجا ایران به آسانی رود از دست ایرانی
که این تاریخ نورانی گرفته دنیا را
بیا این نادرشه ثانی
برون کن اعدا را
حسام السلطنه خود نقل میکرد که این تصنیف موجب ناراحتی شاه شده بود و او اعلام کرده بوده که او فقط سازنده ملودی تصنیف است و شعر را کس دیگری سرودهاست.
تصنیف ای کبوتر (شکسته دل)-آواز ابوعطا
شاید زیباترین تصنیف حسامالسلطنه تصنیف شکسته دل در آواز ابوعطا بود. شعر اولیه این تصنیف با مطلع " ای شکسته دل عاشقی ز سر بدر کن" را ملک الشعرا در فضایی سیاسی و در اوج هیجانات اجتماعی سروده بود و در میان کلام آن کلماتی نظیر وزیر، دلار، خیانت، رِی، سیه کاری و... مبین حس و حال سیاسی آن بود که آنرا کمی از لطایف هنری دور میکرد. ملکالشعرا بهار این بار در شعر اسمی از شاه نبرده بود اما به وزرا تاخته بود. با گذشت زمان و با از بین رفتن منظور شعر ملک الشعرا شعر دیگری برای این تصنیف سرود که مطلعش این گونه بود: "ای کبوتر از آشیان کرانه کردی" و لطایف شعری زیبایی در آن گنجاند که به تصنیف ای کبوتر مشهور شد.
صورت اولیه تصنیف ابوعطا حسام السلطنه – شکسته دل
ای شکسته دل عاشقی ز سر بدر کن
خون شدی از این رهگذر بیا حذر کن
لب ببند و این یک فسانه مختصر کن
چاره خود ای دل تو از ره دگر کن
زانکه جمله جانان ری وفا ندارند صفا ندارند
خوشگلند و رعنا ولی حیا ندارند
گلرخان ری بی شمارند
چون وزیرانش کهنه کارند
جز خیانت کاری ندارند
همه زیر بار فشار دلار اند
این جفاکاری مردم آزاری
کشته ما را جانم کشته ما را
کی شود باری این سیه کاری
حال ما را کند آشکارا
حسام السلطنه خود نقل میکرد که این تصنیف موجب ناراحتی شاه شده بود و او اعلام کرده بوده که او فقط سازنده ملودی تصنیف است و شعر را کس دیگری سرودهاست.
صورت نهایی تصنیف ابوعطا حسام السلطنه – ای کبوتر
ای کبوتر از آشیان کرانه کردی
بی سبب چرا ترک آشیانه کردی
یادی از رفیقان آشنا نکردی
ترک یار نالان و ترک خانه کردی
زین مکان که با عاشقان در آن چمیدی از آن چه دیدی؟
ناگهان چرا سوی دیگران پریدی
بد گمان گشتم بر تو باری
بی وفا نبودی به یاری
در کف ِ بازان ِ شکاری
به صد زخم کاری همانا دچاری
از فراقت من میکنم شیون
دلبر من نگارین پر من نگارین پر من
کی بود جانا کز وفا گردی
همسر من نشینی بر ِ من نشینی بر ِ من
تصنیف عشق ِ تو آتش-دستگاه ماهور
جهانگیر مراد (حسام السلطنه)
شرحی از این تصنیف در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، اثر روحالله خالقی نیامدهاست اما عبدالله دوامی، استاد بزرگ آواز و راوی تصنیفهای قدیمی، این تصنیف را در نواری که از صدای ایشان ضبط شده روایت کردهاست.[۱] شعر تصنیف به صورت زیر است[۲]:
عشق تو آتش جانا، زد بر دل من
بر باد غم داد آخر آب و گل من
روی تو چون دیده دل، بهتر زلیلی
شد بند زنجیر دام، مجنون دل من
وصل تو مشکل مشکل، جان دادن آسان
یارب کن آسان آسان، این مشکل من
تصنیف باد صبا-آواز شوشتری
شعر این تصنیف زیبا را ملکالشعرا در سبک غزل سرودهاست و کلمات را ظاهراً طوری انتخاب کرده که به کسی بر نخورد.. شعر تصنیف به شرح زیر بود: